ویژه های لاویر
روزی خانمی در حال بازی گلف بود که توپش تو جنگل افتاد.
او دنبال توپ رفت و دید که یک قورباغه در تله گیر کرده است.
قورباغه به او گفت:مرا از این تله آزاد کن سه آرزوی تو را برآورده کنم .
زن قورباغه را آزاد کرد و قورباغه گفت: "متشکرم" ولی من یادم رفت بگویم شرایطی برای آرزوهایت هست؛
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد
ادامه این مطلب + دانلود
درباره :
داستان های عاشقانه ,
لایک : |
42 |
اگر خوشتان امد این مطلب را لایک کنید |
|
برچسب ها :
داستان عاشقانه زن گلف باز و قورباغه ,
زن و قورباغه ,
دانلود انميشن عاشقانه زن و قورباغه ,
انميشن عاشقانه زن و قورباغه ,
کارتون عاشقانه زن و قورباغه ,
دانلود کارتون عاشقانه زن و قورباغه ,
دانلود نسخه جديد عاشقانه زن و قورباغه ,
دانلود نسخه جديد انميشن عاشقانه زن و قورباغه ,
دانلود نسخه جديد کارتون عاشقانه زن و قورباغه ,
دانلود انميشن قديمي عاشقانه زن و قورباغه ,
دانلود انميشن جديد عاشقانه زن و قورباغه ,
دانلود بهترين انميشن به نام عاشقانه زن و قورباغه ,
دانلود انميشن با کيفيت 720 عاشقانه زن و قورباغه ,
سايت انميشن عاشقانه زن و قورباغه ,
سايت کارتون عاشقانه زن و قورباغه ,
بازدید : 1039
تاریخ : سه شنبه 20 آبان 1393 زمان : 18:15 |
نویسنده :
lovir |
نظرات (0)

ﻣﻦ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯾﻢ!
ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺑﯿﻨﻤﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺯﻧﯿﻢ،
ﺳﺮﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺭﻭﺡ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺟﺪﺍﯾﯽ ...
ﭼﻨﺪﯼ ﭘﯿﺶ ﯾﮏ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﭘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﺍﺩﻡ ...
ﯾﮏ ﭘﺎﺳﺦ ﭘﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺩﺍﺩ ..
ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ....... ﻭ ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﭘﺎﺳﺨﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻡ ......
ﻭ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﭘﺎﺳﺨﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ....... ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ....... ﻭ ﺑﺎﺯ ﺍﻭ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ........
ﺍﺻﻼ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺣﺪ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﻣﯿﺰ ﺑﻠﺪ ﺍﺳﺖ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﺪ ........
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﺍﻧﺴﻮﯼ ﺧﻂ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺍﺳﺖ ...
ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ...
ﺍﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﺣﺘﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﮐﺎﺵ ﻣﯿﺸﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ...
ﻣﺎ ﺍﺩﻣﻬﺎﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ...
ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﻋﺎﺷﻖ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ
ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻢ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﯾﻢ
ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﻣﯽﺷﻮﯾﻢ ...
ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺩﻣﺎﻧﯿﻢ
ﻫﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ !!!
اگه دوست داشتی لایک و اشتراک گذاری بکن تا بقیه دوستات تو هم ببینن:xممنون:
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد
درباره :
داستان های عاشقانه ,
لایک : |
40 |
اگر خوشتان امد این مطلب را لایک کنید |
|
برچسب ها :
داستان عاشقان ,
داستان عاشقانه ,
98gh ,
98مخرث ,
سایت عاشقانه ,
عشق ,
عکس دختر ,
فيلم داستان عاشقانه ,
دانلود فيلم داستان عاشقانه ,
مشاهده فيلم داستان عاشقانه ,
نسخه جديد فيلم داستان عاشقانه ,
دانلود داستان عاشقانه ,
فيلم اکشن داستان عاشقانه ,
فيلم کمدي داستان عاشقانه ,
فيلم قشنگ داستان عاشقانه ,
فيلم جديد داستان عاشقانه ,
فيلم هاي داستان عاشقانه ,
پشت صحنه فيلم داستان عاشقانه ,
تصاوير فيلم داستان عاشقانه ,
بازيگر فيلم داستان عاشقانه ,
بازدید : 1888
تاریخ : چهارشنبه 08 مرداد 1393 زمان : 10:41 |
نویسنده :
lovir |
لینک ثابت |
نظرات (0)
نامی نداشت.نامش تنها انسان بود؛
و تنها داراییاش تنهایی. گفت: تنهاییام را به بهای عشق میفروشم. کیست که از من قدری تنهایی بخرد؟
هیچکس پاسخ نداد.گفت: تنهاییام پر از رمز و راز است، رمزهایی از بهشت، رازهایی از خدا.
با من گفتو گو کنید تا از حیرت برایتان بگویم… هیچکس با او گفتوگو نکرد.و او میان این همه تن، تنها فانوس کوچکش را برداشت و به غارش رفت.
غاری در حوالی دل. میدانست آنجا همیشه کسی هست. کسی که تنهایی میخرد و عشق میبخشد.
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد
ادامه این مطلب + دانلود
درباره :
داستان های عاشقانه ,
لایک : |
00 |
اگر خوشتان امد این مطلب را لایک کنید |
|
برچسب ها :
داستان انسان و تنهایی ,
nhsjhk cdfh ,
داستان زیبا ,
داستان آموزنده ,
داستان کوتاه ,
داستان جالب ,
فيلم داستان آموزنده وکوتاه ,
دانلود فيلم داستان آموزنده وکوتاه ,
مشاهده فيلم داستان آموزنده وکوتاه ,
نسخه جديد فيلم داستان آموزنده وکوتاه ,
دانلود داستان آموزنده وکوتاه ,
فيلم اکشن داستان آموزنده وکوتاه ,
فيلم کمدي داستان آموزنده وکوتاه ,
فيلم قشنگ داستان آموزنده وکوتاه ,
فيلم جديد داستان آموزنده وکوتاه ,
فيلم هاي داستان آموزنده وکوتاه ,
پشت صحنه فيلم داستان آموزنده وکوتاه ,
تصاوير فيلم داستان آموزنده وکوتاه ,
بازيگر فيلم داستان آموزنده وکوتاه ,
تيتراژ فيلم داستان آموزنده وکوتاه ,
بازدید : 667
تاریخ : پنجشنبه 07 فروردین 1393 زمان : 15:32 |
نویسنده :
lovir |
نظرات (0)
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و برمیگشت، با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان ابری بود، دختر بچه طبق معمول همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد. بعدازظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت طوفان و رعد و برق شدیدی گرفت.
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد
ادامه این مطلب + دانلود
درباره :
خاطرات عاشقانه ,
داستان های عاشقانه ,
رمان و داستان ,
لایک : |
70 |
اگر خوشتان امد این مطلب را لایک کنید |
|
برچسب ها :
طوفانهای زندگی ,
لبخند را فراموش نکنیم! ,
لبخند بارانی ,
جملات زیباجملات فلسفی داستان کوتاهدکلمه و موسیقی شعر و دلنوشته مطالب عاشقانه مینیمال ,
جملات زیبا ,
جملات فلسفی ,
داستان کوتاهدکلمه و موسیقی ,
شعر و دلنوشته ,
مطالب عاشقانه مینیمال ,
آغوش خدا ,
دانلود آهنگ بی کلام ,
باران ,
داستان باران ,
داستان جالب ,
داستان زیبا ,
داستان کوتاه ,
داستانک ,
برنامه موبايل داستان و مطالب عاشقانه ,
بازي موبايل داستان و مطالب عاشقانه ,
موبايل داستان و مطالب عاشقانه ,
بازدید : 1042
تاریخ : سه شنبه 08 بهمن 1392 زمان : 5:38 |
نویسنده :
lovir |
نظرات (1)
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت:
چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟
فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز
تلفن با شمع نیمه سوخته یافت ولی مادر دیگر در این دنیا نبود.
.jpg)
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد
درباره :
داستان های عاشقانه ,
متن های ادبی ,
لایک : |
60 |
اگر خوشتان امد این مطلب را لایک کنید |
|
برچسب ها :
عشق ,
مادر ,
داستان ادبی ,
داستان عبرت انگیز ,
دوست داشتن ,
روز مادر ,
احترام به مادر ,
نیکی ,
داستان روزمادر ,
SMS داستان روزمادر ,
دانلود داستان روزمادر ,
اس ام اس جديد داستان روزمادر ,
تازه ترين اس ام اس داستان روزمادر ,
اس ام اس مناسبت داستان روزمادر ,
سئس داستان روزمادر ,
دانلود اس ام اس داستان روزمادر ,
دانلود کتاب داستان روزمادر ,
دانلود کتاب موبايل داستان روزمادر ,
دانلود کتاب هاي داستان روزمادر ,
دانلود برنامه اس ام اس داستان روزمادر ,
بازدید : 784
تاریخ : دوشنبه 11 آذر 1392 زمان : 23:30 |
نویسنده :
lovir |
لینک ثابت |
نظرات (1)
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.
اين مطلب را به اشتراک بگذاريد
ادامه این مطلب + دانلود
درباره :
داستان های عاشقانه ,
لایک : |
30 |
اگر خوشتان امد این مطلب را لایک کنید |
|
برچسب ها :
داستان عاشقانه عاشق فقير ,
SMS داستان عاشقانه عاشق فقير ,
دانلود داستان عاشقانه عاشق فقير ,
اس ام اس جديد داستان عاشقانه عاشق فقير ,
تازه ترين اس ام اس داستان عاشقانه عاشق فقير ,
اس ام اس مناسبت داستان عاشقانه عاشق فقير ,
سئس داستان عاشقانه عاشق فقير ,
دانلود داستان عاشقانه عاشق فقير ,
دانلود اس ام اس داستان عاشقانه عاشق فقير ,
دانلود کتاب داستان عاشقانه عاشق فقير ,
دانلود کتاب موبايل داستان عاشقانه عاشق فقير ,
دانلود کتاب هاي داستان عاشقانه عاشق فقير ,
دانلود برنامه اس ام اس داستان عاشقانه عاشق فقير ,
بازدید : 725
تاریخ : یکشنبه 26 آبان 1392 زمان : 6:38 |
نویسنده :
lovir |
نظرات (0)
آخرین مطالب ارسالی