عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 234 | repair00 |
![]() |
0 | 191 | repair00 |
![]() |
0 | 190 | repair00 |
![]() |
2 | 546 | tehran_apartment |
![]() |
0 | 466 | metal1 |
![]() |
0 | 445 | metal1 |
![]() |
0 | 449 | metal1 |
![]() |
0 | 420 | arzdigital |
![]() |
0 | 413 | metal1 |
![]() |
0 | 417 | metal1 |
دور که میشوم، نزدیکتر می آید…!
نزدیک که میشوم، دورتر میرود…!
انگار که این ” فاصله “
همیشه باید به شکلی رعایت شود !
ایـن روزهــا....
دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
حــال مـ ــن خــــــــوب است
خــوبِ خــوب
فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
و فکـر مـی کنـــم
ایـن روزهـــا...
خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
او...
از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
و مـــن...
از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم...
یه وقتایی...
نمیشه دست از دوست داشتن یکی برداشت....!
حتی وقتیکه ازش دلخوری....
نام کتاب موبایل : نه من عاشق نیستم
نویسنده : نازنین ۸۷
حجم کتاب : ۲۵۳ کیلوبایت (پرنیان) – ۸۵۹ کیلوبایت (کتابچه) – ۲۶۱ کیلوبایت (epub)
خلاصه داستان :
داستان در مورد دختری به نام مهراناست که عاشق پسر همسایه شونه. اما صالح نمیدونه که تو یه آپارتمان زندگی میکنن . صالح به زور قبول میکنه تا با مهرانا قرار بذاره اما برای اولین قرارشون شرط سختی میذاره : اینکه مهرانا باید برای قرار به خونه شون بره. حالا تصور کنید خونه ی مهرانا طبقه ی دومه و خونه ی صالح طبقه ی پنجم…
♫♫♫
نفس تو سینه ی محراب حبس ِ
هوا بغضش گرفته ابر خسته اس
کی از دنیا دلش انقدر خونِ
که حتی صبرشم از صبر خسته اس..
از خودم دور میشوم
تا به تو نزدیکتر باشم
این روزها . . .
" خیال "
تنها راه با تو بودن است !
گـل یا پــوچ؟
دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن
بگذار فقط تصــــــور کنم ..
که در دستانتــــ
برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..
قرآن به
جز از وصف علي آيه ندارد
ايمان به جز ازعشق علي پايه ندارد
گفتم بروم سايه لطفش بنشينم
گفتا كه علي نور بود سايه ندارد .
شهادت مولای متقیان علی (ع) تسلیت باد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده
فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ، تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم
در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم عاشقانه میشد
بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده
در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت ، هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...
کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ، کاش بودی و من دیگر از سردی نگاهت شاکی نبودم
هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ، هر چه خواستم فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ، هر چه خواستم به خودم بگویم هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ، هر چه خواستم دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ، هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و به خیالت تا جایی که فکرش هم نمی کنی رفتم...
میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ، میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ، میخواستم از این دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ..بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ، هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست....
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …
دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …
دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد…
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…
دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد …
دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد …
دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده…
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده…
دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است…
دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است…
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است…
دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است…
دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست…
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگی هایم است…
گفتم که اگر نبینتت دلم از غصه می تپید
دیدم دلی برای تپیدن نمانده است
شب است ودر بدر کوچه های پر دردم
فقیر وخسته
به دنبال گم شده ام میگردم
اسیر ظلمتم
ای ماه پس کجا ماندی؟
من به اعتبار تو فانوس نیاوردم...